بازی با پرواز یک روح (Kazuhiko Inoue / Stephen Oyoung) بر فراز صحنه تصادف آغاز می شود. روح به دنبال بدنی برای تصاحب است و در مورد پسری به نام آکیتو ایزوکی (کنسوکه نیشی / کوری یی) تصمیم می گیرد که از تصادف بیهوش شده است. آکیتو از خواب بیدار می شود و هنوز بدنش را کنترل می کند به جز دست راستش که تحت کنترل روح است. اندکی بعد، مه وحشتناکی غلت می زند و هرکسی را که در آن گرفتار می شود به روح تبدیل می کند، اما آکیتو به لطف روحی که او را تسخیر کرده است نجات می یابد. مردی با نقاب هانیا (که فقط با نام هانیا (شونسوکه ساکویا / فئودور چین شناخته میشود) روی تابلوهای دیجیتالی نزدیک منطقه ظاهر میشود و از طلسم برای احضار موجودات شیطانی، معروف به بازدیدکنندگان، استفاده میکند و ارواح بیجسم غیرنظامیان را در قفسها میبندد. در سراسر شیبویا به آکیتو گفته می شود که او باید هانیا را شکار کند تا او را متوقف کند، اما آکیتو روح را متقاعد می کند که به خواهرش، ماری ایزوکی (آسامی ستو / آن یاتکو)، که در کما است، برود. بیمارستان محلی
روح به آکیتو قدرتهای مبتنی بر روح میدهد تا به او کمک کند تا در راه اتاق ماری بجنگد، اما متوجه میشود که هانیا آنها را در آنجا شکست داده است و میخواهد از ماری برای نوعی مراسم استفاده کند. وقتی آکیتو سعی میکند دخالت کند، هانیا او را با چاقو به سینه میزند و ماری را میدزدد. در حالی که او در حال مرگ است، آکیتو یک فلاش بک دارد که نشان می دهد ماری به دلیل آتش سوزی در خانه به کما رفته است. آکیتو با روح صحبت می کند (که به آکیتو می گوید او را KK صدا کند) و موافقت می کند که به او کمک کند تا هانیا را متوقف کند. KK جان آکیتو را نجات می دهد و به او می گوید که به خانه امنی که کی کی قبل از مرگش ساخته بود برود.