سلن واسوس خلبان و کاوشگر شرکت ASTRA، با سرپیچی از دستورات، سعی میکند تا در سیاره آتروپوس فرود بیاید تا سیگنال "سایه سفید" را که به نوعی برای او آشنا به نظر میرسد، مینامد، بررسی کند. به محض ورود، کشتی سلن، هلیوس، آسیب زیادی می بیند و سقوط می کند. سلن که قادر به تماس با ASTRA نیست، سیاره را کاوش می کند و وقتی با اجساد خود روبرو می شود شوکه می شود. او میآموزد که هر بار که میمیرد، زمان به لحظهای که تصادف میکند برمیگردد و او را به نقطه شروعش بازمیگرداند. به نظر می رسد که سیاره با هر حلقه تغییر می کند و سلن شروع به تجربه چشم اندازهای واضح می کند.
سلن که تصمیم می گیرد منبع سایه سفید را پیدا کند، به مبارزه با شکل های زندگی بیگانگان متخاصم می پردازد و فناوری بیگانگان به جا مانده از تمدن پیشرفته و منقرض شده بیگانه را که قبلا در آتروپوس زندگی می کرد، جمع آوری می کند. هنگامی که او سایه سفید را دنبال می کند، سلن با چیزی روبرو می شود که به نظر می رسد کپی خانه دوران کودکی او باشد. هر بار که وارد آن می شود، خاطرات قدیمی را به یاد می آورد و بارها با فضانوردی که لباس فضایی آنتیک پوشیده است، مواجه می شود. سلن در نهایت متوجه میشود که ظاهراً از یک سلاح بیگانه برای شلیک متناقض کشتی خود استفاده کرده است، بنابراین خود را مسئول فرود آمدن او در آتروپوس میداند.
در نهایت، سلن منبع سایه سفید را ردیابی می کند. پس از آن، ASTRA می تواند تماس پریشان را دریافت کند و یک کشتی نجات می فرستد. سلن به زمین بازمیگردد و در نهایت در سنین پیری میمیرد، اما دوباره در آتروپوس بیدار میشود و دوباره به سمت سقوط حرکت میکند. سلن که از اینکه موفق به فرار از آتروپوس نشده است، به کاوش در سیاره ادامه می دهد. در نهایت، جستجوی او او را به یک پرتگاه زیر آب در زیر سطح سیاره هدایت می کند، جایی که او ماکت یک ماشین قدیمی را پیدا می کند.